هنر (2) - ایده آلیسم

Nikon D60,  Nikon 16-85mm,  f29,  1.1s,  ISO100,  85mm,  handheld


این عکس با نام "Conversation" با تکنیک پنینگ مورب برداشت شده است و نکته ی جالب آن این است که از یک "گل نی" در ساحل رامسر گرفته شده و من شخصیت درخت قاب را بدو سپردم! و برای کامل شدن این مکالمه، پرنده را به عنوان بازیگر افتخاری این نمایش از قاب دیگری به روی صحنه آوردم!!


چون ساقه به صورت قطری در قاب قرار گرفته بود، ناچار شدم به کمک ابزار Warp Transformation در CS5 تنه ی این درخت را به حالت عمودی نزدیک کنم و بعد هم یک ریسایز غیر خطی که این روزها پای ثابت همه ی ویرایشهایم شده است و بسیار از آن انرژی میگیرم !!


هدفم از بیان این کالبدشکافی کوتاه، طرح یک مبحث است: "ویرایش، تا کجا؟"


گروهی از اربابان هنر عکاسی، ویرایشهای سنگین و غلیظ را که بدین گونه، فاصله ی زیادی بین برداشت اولیه و خروجی نهایی ایجاد میکند، نمیپسندند و معتقد به انجام تنظیمات رنگی و نوری در حد جبران ضعفهای ذاتی دوربین عکاسی میباشند ولی گروهی دیگر، پارا فراتر مینهند و ویرایش را به جایی میرسانند که تصویر نهایی به نقاشی شبیه میگردد.


من خود را طرفدار گروه دوم میدانم، یعنی به واسطه ی استفاده از مدیوم دوربین عکاسی، این سبک را شاخه ای از عکاسی می انگارم که میتواند حرفهایش را با توجه به جنس نگاه و ایده آلهای مؤلفش در قالبهای گوناگونی به مخاطب عرضه کند.


با این مقدمه، میخواهم بخشی از دروس شفاهی"استاد دکتر علی شریعتی" در دانشکده ی ادبیات دانشگاه مشهد را که در سالهای 46 و 47 بیان شده و در کتاب "هنر (مجموعه آثار 32)" به چاپ رسیده است، در ادامه بیاورم و قضاوت را به مخاطبین واگذار کنم:


... یکی از خصوصیات انسان، اضطراب از عدم تجانس با طبیعت و دغدغه از درد مجهول ماندن است. غریب یعنی چه؟ چرا انسان از غربت رنج میبرد؟ به خاطر این که در غربت، مجهول است، کسی او را نمیشناسد، با تمام آدمها و منظره ها و رنگها و ... عدم تجانس دارد. بنابراین ترس از غربت و احساس بیگانگی، معلول پدیده ی روحی دیگری به نام "ترس از مجهول ماندن" و عشق به شناخته شدن است. این عمیقترین نیاز انسان است. در اسلام میگویند: خدا انسان را آفرید تا گنج او را استخراج کند، تا او را بشناسد. بنابراین محسوس شدن، احساس شدن، شناخته شدن، نیاز بزرگ انسان است.


نیاز به شناخته شدن، یک نیاز دو بعدی است. انسان نه تنها نیاز به این دارد که طبیعت، دنیا، محیط، آدمها و ... او را بشناسند، بلکه نیاز به این هم دارد که خودش، خودش را بشناسد و مجهول ماندن در برابر خود هم درد بزرگی است. این است که هر عملی که انسان را در برابر خودش قرار بدهد، نیاز او را برآورده میکند.


هنرمند آثار هنریش را دوست دارد به خاطر اینکه تکه ای از خودش است که هیچ وقت نمیتوانسته آن را ببیند و این اثر هنری کمک کرده است به شناخته شدن انسان پیش خودش، و هم به شناخته شدن انسان نزد دیگران، به خاطر این که اگر این اثر که در درون من به صورت مجرد پنهان بودف به صورت عینی تجسم خارجی پیدا نمیکرد، دیگران نمیتوانستند مرا ببینند و زوایا و استعدادهای پنهانی را در من بشناسند. با تجسم خارجی این استعدادها، من، هم در برابر خودم و هم در برابر دیگران شناخته شدم. این نیاز است که باعث خلق همه ی آثار هنری میشود.


مطالعه ی تاریخ، راههای مختلفی را که انسان برای پاسخ به اضطراب از عدم تجانس با طبیعت یافته به ما نشان میدهد. همه ی آثار هنری، مکاتب عرفانی و ... برای تسکین چنین نیازی در عالم خلق شده اند.


یکی از این کوششها، تلاش انسان به ایده آل و مطلق سازی است؛ یعنی انسان که غریب و دردمندی است که از مجهول ماندن در جاییکه با او بیگانه است رنج میبرد، متعاقب آن ناله میکند یا دست به تلاش برای تقرب به آن جایی که میخواهد و نیست، میزند و یکی از این تلاشها، مطلق سازی است. مطلق یعنی زیباییها، خوبیها و ایده آلهای مطلق که فقط خواست انسان است و انسان، همواره نیایشگر و ستایشگر ایده آلهای مطلق است؛ چون مطلق در طبیعت وجود ندارد، زیرا که طبیغت بر اساس نسبیت ساخته شده است. با این تعریف انسان عبارت است از "حیوانی که مطلق میسازد".


سرشت انسان گرچه از رآلیسم طبیعت سرچشمه گرفته اما ذات و نهاد و بزرگترین نیازش، ایده آلیسم است. انسان تنها موجود ایده آلیسم در طبیعت است و این تناقض است که همه ی اضطرارها را به وجود می آورد برای جبران این تناقض و این فاصله بین ایده آلیسم (که انسان باشد) و رآلیسم (که طبیعت مطلق میسازد) و از این منظر، بزرگترین انسانها، مطلق سازترین انسانهایند. ...

نظرات 2 + ارسال نظر
هانی جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:17 ب.ظ

حقیقت را گفتیتد "بزرگترین انسانها مطلق سازترین انسانهایند..." .مدتی است به موضوعاتی از این دست فکر می کنم. در افکار و سخنان آدمهای به قول شما مطلق ساز دور و برم که دقیق می شود می بینم پر از تناقضند. طبع قهرمان پرست ما آدمها باعث می شود از این آدمها خوشمان بیاید و بخواهیم جای آنها باشیم . وقتی با اینها صحبت می کنم هر بیشتر جلو می روم بیشتر به سستی این مطلق گرایی آنها پی می برم. عجیب اینکه خودشان هم گاها پی می برند که مطلق انگاریهایشان به خطاست ,ولی انگار جذابیت شخصیت مطلق گرایشان در میان دیگران و سادگی زندگی با مطلق انگاری موضوعات ,آنها را از تغییر باز می دارد.

ه. معمر پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 ب.ظ

با سلام
اینکه میدونی از تصویری که داری میگری میخای چه استفاده ای بکنی خیلی عالیه. باید گفت دست مریزاد. جالبه برام نمیدونستم که از تکنیک پنینگ برای عکسبرداری استفاده میکنید فکر میکردم همه رو در نرم افزار درست میکنید . دوست دارم عکسی که باهاش این تصویرو به وجود آوردید را ببینم البته در صورت امکان برام ایمیل کنید سایز مهم نیست فقط میخام ببینم . همین
موفق باشید.

جناب معمر عزیز، از لطف همیشه ی شما بی اندازه سپاسگزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد